آدم شکمو: یعنی میشه اونقدر غذا داشته باشم که هرچی بخورم بازهم تموم نشه
معلم: یعنی میشه تموم دانش آموزام زبر و زنگ باشند که من مجبور نشم یه درس رو دوبار تکرار کنم
عاشق: یعنی میشه کسی که دوستش دارم خودش بیاد التماس کنه که تو رو خدا بیا منو بگیر منم براش ناز کنم
مغازه دار: یعنی میشه یه روز بیام مغازه ببینم جلوی مغازه ام صف کشیدن و مشتریها منتظر من هستند
رمان نویس: یعنی میشه یه کتاب بنویسم هنوز چاپ نشده نایاب بشه حتی گیر خودم نیاد
پلیس: یعنی میشه یه روز بیاد کسی خلاف نکنه منم مجبور بشم خودم خلاف کنم
دوشیزه سن بالا: یعنی میشه یه روز بیاد اینقدر خواستگار داشته باشم که برای انتخاب اونا گیج بشم
خواستگار: یعنی میشه یه دختر خوشگل با سواد پیدا بشه که خونه و ماشین و طلا از من نخواد
کدخدا: یعنی میشه جمعیت دهکده اینقدر زیاد بشه که مجبور بشیم به جای دهکده دوستی بگیم قاره دوستی
طنز نویس دهکده: یعنی میشه یک روز کل دهکده به نوشته های طنزم نظر بدند
کاری از : مهدی علی پور alipoor_56@yahoo.com : پست الکترونیکی
|